پیشینه و مبانی نظری حل مسأله
فهرست مطالب :
مبانی نظری حل مسأله
دیدگاه تداعی گرایی :
تئوری گشتالت دیگاه تجدید ساختار ادراکی :
رویکرد خبرپردازی یا پردازش اطلاعات
جدول مقایسه ی دو دیدگاه گشتالت و تداعی گری : ( عماری ، 1383 )
طرح جورج پولیا پیرامون حل مسأله :
راهبردهاي روش تدريس حل مسأله
مراحل اجراي الگوي حل مسأله جورج پوليا
مهارت هاي مورد نياز يادگيرندگان ، براي حل مسأله :
تحقیقات انجام شده در زمینه موضوع پژوهش
اضطراب ریاضی علت ها و پیامدها
جنسیت و اضطراب ریاضی
حل مسأله و اضطراب ریاضی
منابع فارسی :
منابع لاتین
مبانی نظری حل مسأله
تاریخچه و قوت نظریه پردازی پیرامون فرآیندهای حل مسأله به اواخر قرن نوزدهم معطوف است . قرار گرفتن دانش آموز در موقعیتی که موجب برهم خوردن تعادل برقرارشده میان داانش آموز و محیط می شود و این پدیده همان چیزی است ، که پیاژه آن را کلید رشد عقلانی یا تقویت ساختار شناختی می داند ( شعبانی 1378 ). در این سال ها ولیام جیمز و جان دیویی هرکدام به طورمستقل به مطالعه پیرامون حل مسأله پرداخته اند . جان دیویی پنج مرحله برای حل مسأله پیشنهاد کرده است ، که عبارتند از : 1 - درک وجود مشکل 2 - جهت یابی 3 - طرح زمینه4 - کاربرد منطقی5 - بازبینی تجربی ( عماري ، 1383 ).
در اینجا ازمیان نظرات مطرح شده ، به سه رویکرد تداعی گرایی ، گشتالتی و خبرپردازی یا پردازش اطلاعات و طرح حل مسأله ی جورج پولیا خواهیم پرداخت .
دیدگاه تداعی گرایی :
بر اساس این دیدگاه تفکر می تواند به عنوان کاربرد کوشش و خطا ، تمایلات پاسخ دهی از پیش تعیین شده که ، آن را عادت می نامیم ، تئصیف شود . این دیدگاه بدین خاطر تداعی گرایی نامیده می شود که در آن فرض می شود برای هرموقعیت مسأله تداعی با پیوندهای زیادی به عنوان پاسخ وجود داردR1 ... R2 … R3 ...)). بنابراین سه عنصر تداعی گری تفکر عبارتند از :
محرک ها ( یک موقعیت حل مسأله )
پاسخ ها ( رفتارهای خاص حل مسأله )
تداعی های بین این محرک های ویژه و پاسخ های خاص
تئوری گشتالت دیگاه تجدید ساختار ادراکی :
در گشتالت ایده ی مهم درباره ی حل مسأله این است که مردم بدین علت در حل مسائل دچار مشکل می شوند که نمی توانند به موقعیت مسأله با دید تازه ای نگاه کنند ، و همچنین نمی توانند عناصر را به گونه ای جدید با هم مرتبط سازند ( مایر1991 ). برخی از گشتالتی ها ذکر کرده اند که حل مسأله و ایجاد بینش ، اغلب همراه با واژه ی « آها » می باشد .( ویس برگ 1986 ).
براساس روانشناسی گشتالت ، فرایند حل مسأله عبارت است از : جست و جو برای ارتباط دادن یک جنبه از موقعیت مسأله به جنبه ی دیگر و